کتاب «غرق حضور» دارای فصلها و بخشهای زیر است:
زندگینامه
استاد
دوستان و شاگردان
سیره
آقا سیدهاشم حداد در کلام علما و اولیای الهی
حکایت
کلمات قصار
دستورالعمل های عرفانی
مصاحبه با آیت الله کمیلی
بخشهایی از این کتاب را میخوانیم:
حضرت آقا غالباً ساكت بودند، مگر مستقيماً كسي از ايشان چيزي را سؤال نمايد، كه هميشه جوابشان مختصر و موجز و مفيد بود. موقع ظهر نماز را بجاي ميآوردند، و در تمام اوقات ايشان امام بودند، به استثناي بعضي اوقاتيكه شخص غريبي احياناً در مجلس بود كه در اينصورت به بنده ميفرمودند تا امامت نمايم؛ زيرا ايشان در حفظ ظواهر شرع بقدري دقيق بودند كه محال مينمود از نظرشان چيزي فوت گردد. و پس از نماز، طعام داده ميشد، و برخي از رفقا براي استراحت به سرداب زير ميرفتند، و برخي در همان اطاق با آقا استراحت مينمودند. گر چه درها از دو طرف پيوسته باز بود، ولي چون موسم تابستان بود و هوا گرم، و كولر و پانكه هم در منزل نداشتيم و يخچال هم نبود، فلهذا از جهت گرما، به ايشان شايد سخت گذشته باشد. ولي سيّد هاشمي كه يك عمر پاي كورۀ آهنگري، در هواي گرم كربلا آهن تافته را كوبيده است، و خود كوره را برافروخته است، كجا بدين مسائل اهمّيّت ميدهد؛ بخصوص كه طبيعت آن بزرگمرد به قدري عفيف و نجيب بود كه در شديدترين مشكلات نفسي و روحي محال بود لب بگشايد و از درونش كسي مطّلع گردد؛ و دربارۀ اين خصوصيّتِ ايشان قضايا و حكاياتي دارم كه اگر بخواهم بيان كنم از وضع اين رساله بيرون ميروم، فلهذا بدين مقدار اجمالاً قناعت شد.
عصرها نيز جمعي به محضرشان ميرسيدند، ولي فرموده بودند كه شبها مجال ملاقات ندارند. فلهذا بعد از نماز مغرب و عشاء و بلافاصله خوردن قدري شام، مجلس تعطيل ميشد، و ايشان با امّ مهدي براي استراحت به بام ميرفتند.
امّ مهديّ كه للّه الحمد اينك هم در حال حيات است، زني پاك و زحمتكش و با محبّت و فداكار، و از اعراب اصيل و نجيب و شجاع و مهماندوست و بدون نفاق بود. به قدري اين زن پاك و ساده و بیغلّ و غشّ است كه انسان در شگفت ميآيد.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.